اولین دست دادنمون به هم
please love me for ever
یواشکی های من . . .
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید.. اینجا یواشکی های من نوشته میشن فقط برای ااینکه با نوشتن اروم میشم...

پيوندها
ضد دختر
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان please love me for ever و آدرس skybanoo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1


قالب وبلاگ | چت
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

نويسندگان
skybanoo

آرشيو وبلاگ
مرداد 1393


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 9 مرداد 1393برچسب:, :: 21:26 :: نويسنده : skybanoo

22/4/89

این هفته همش خونه مامان بزرگم خوابیدم واس همین زیاد با فرهاد زنگ نزدم همش کار داشتم...

24/4/89

امروز به فرهاد اس دادم تا بیاد همو ببینیم اونم اومد...تو کوچه ها یکم دور زدیمو زود رفت خونشونوااایی حتی هنوز دستای همم نگرفتیمخیلی استرس دارم...

25/4/89

امروزم فرهاد خودش پیشنهاد داد که همو ببینیم

اولین باری بود که به هم دیگه دست میدادیم هه

همش میگفت بوسم کن منم میگفتم نه بی تربیت

خوبم شد بوسش نکردم چون مامانم دنبالم راه افتاده بوده ببینه من کجا میرم 

اومدم خونه حسابی دعوام کرد گفت دیگه من به تو اعتماد داشتم چرا سو استفاده کردی؟گفت دیگه حق نداری بری بیرون

:((

 

26/4/89

امروز بازم به فرهاد زنگ زدم...

گفت خانمی شک نکنه بابات که  اینقدر زنگ میزنی..

گفتم خوب چیکار کنم پس؟

گفت گوشی بخر برای خودت اینقدر با گوشی مامانت ور نرو شک میکنه

راست میگه اما خوب بابا راضی نمیشه برام گوشی بخره:(

 

29/4/89

از امروز اصلا خوشم نیومد ...فرهاد ی حرفایی میزنه اخه...

همش میگه همونجور که من بهت محبت میکنمو نیازتو براورده میکنم توام ی کارایی برام بکن

گفتم خوب چیکارت کنم ؟مگه من محبت نمیکنم؟

گفت عزیزم منم ادمم نیاز دارم ی بوسی بکن ی بغلی ی لبی..اخه خشکو خالی؟

فقط میای دست میدی میری حتی نمیزاری بغلت کنم...

گفتم خوب من از این کارا بلد نیستم اما میدونی که دوستتدارم..

گفت میدونم اما اینارم میخام

گفتم باشه بخاطر تو هرکاری میکنم...

خوشحال شد و تشکرم کرد اما دلم نمیخاد اینکارارو بکنم 

تا حالا دست کسی بهم نخورده خجالت میکشم اخه...

اصلا لب چیه؟؟؟ههه منکه بلد نیستم چه غلطی بکنم خوب

 

31/4/89

امروز داشتیم باهم حرف میزدیم اون خواهر کوچولوش اومد سر صدا کرد...

رو اعصاب بود نمیزاشت باهم حرف بزنیم که فرهاد انداختش بیرون از اتاق تا راحت حرف بزنیم

الهی قربونش برم همه اینکارارو برا من میکنهزبان درازی


نظرات شما عزیزان:

reza
ساعت11:57---10 مرداد 1393
چقدر بی تر بیت بوده این فرهاد

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: